ادب روز



من چرا دل به تو دادم که دلم می‌شکنی یا چه کردم که نگه باز به من می‌نکنی دل و جانم به تو مشغول و نظر در چپ و راست تا ندانند حریفان که تو منظور منی دیگران چون بروند از نظر، از دل بروند تو چنان در دل من رفته که جان در بدنی تو همایی و من خستة بیچاره گدای پادشاهی کنم ار سایه به من برفکنی بنده وارت به سلام آیم و خدمت بکنم ور جوابم ندهی می‌رسدت کبر و منی مرد راضیست که در پای تو افتد چون گوی تا بدان ساعد سیمینش به چوگان بزنی مست بی خویشتن از خمر ظلوم است و جهول
قالب: غزلِ اجتماعی * به خون گر کشی خاک من دشمن من بجوشد گل اندر گل از گلشن من خاک: مجاز از سرزمین به خون کشیدن: کنایه از کشتن و نابود کردن گل: استعاره از جوانان، شهدا، امید گل اندر گل: کنایه از فراوان خاک، گل، گلشن: تناسب واج آرایی «گ» گلشن: گار، استعاره از میهن معنی: ای دشمن من! اگر بخواهی سرزمینم را به خون بکشی و آن را نیست و نابود کنی! جوانان زیادی هستند که در این سرزمین آمادة رویارویی با تو و شهادت هستند.

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

بازنشری از حمید رضا دانشور 4seo خسته تر از آنیم کویر پلاس Carrie خاکريز فرهنگي وارثين دانلود مقاله و پایان نامه رایگان طراحی سایت | سارین وب طراحی سایت ، سئو ،تبلیغات در گوگل Spring girl